جستجو پیوند ها تماس با ما آرشیو اخبار صفحه نخست
 
شهید : احمد رضوانی زاده
فرزند : غلامحسین
متولد : 1341
محل تولد : کازرون
تاریخ شهادت : 1363/12/24
محل شهادت : شرق دجله (عملیات بدر)
محل دفن : کازرون امامزاده سیدمحمد نوربخش
 

یادداشت های شهید احمد رضوانی‌زاده

آیا وقت آن نرسیده كه وجود سراپا گناه خود را با آب توبه بشوئی و دیگر فریب شیطان را نخوری؟ آیا بس نیست غافل بودن، و سر را در لاك فرو بردن لحظه‌ای اطراف خود را بنگر، درهای سقوط، اضطراب و نگرانیها را، تماشا كن! آیا وقت نیست كه خود را از منجلاب فساد و تباهی بیرون بیاوری؟ و خود را به ساحل نجات و نور برسانی. آیا وقت آن نرسیده كه دیو شهوت را در نطفه خفه كنی؟ آیا وقت آن نرسیده كه با آب توبه قلب سیاه خود را بشوئی؟ آیا وقت آن نرسیده كه قلب خود را با یاد خدا خاشع كنی؟ ای نفرین بر تو كه زحمات سالانه خود را به باد دادی ای لباسها، ای شهرتها، ای منصب‌ها، ای نفس! مرا به حال خود بگذار مرا رها كن، چرا دست از سر من برنمی‌داری؟ آخر من با تو چه دشمنی كردم، چرا مرا رها نمی‌كنی؟

نفس اژدهاست او كی مرده است

از غم بی‌آلتی افسرده است

ای نفس! دیگر نمی‌خواهم تو را خوشحال ببینم. دیگر نمی‌خواهم تو را خندان ببینم، از این به بعد خنده تو بس برایم تلخ است از این به بعد زندگی با تو برایم تلخ است تو بی‌رحمی خود را بر من ثابت كردی. تو ثابت كردی كه یك ذره به من رحم نخواهی كرد. من دیگر به تو مطمئن نیستم. تو به من خیانت كرده‌ای، حتی از راه تقوا بر من وارد شده‌ای الان كه دستت از من كوتاه شده به تازگی بر می‌خواهی از در تقوا بر من وارد شوی برایم صیدی دیگر مهیا كردی، ای بیچاره! من تو را طلاق دادم. تو دیگر بر من حرام هستی تو را تنبیه خواهم كرد، اگر هیچ چیز دستم نیاید آیا تنهائی دستم نمی‌آید؟ آیا تو را از تمام لذت‌ها محروم كردن دستم نمی‌آید؟ تو را زندانی خواهم كرد. اگر همه از من بریده شوند من دیگر زیر بار ننگ تو نخواهم رفت از خدا كمك می‌خواهم همواره او را فریاد می‌زنم.

«ان النفس لاماره بالسوء الا مارحم ربی»

اما بتازگی بندهای محكمتری برایم ریسیده‌ای، گناهان را برایم پیش می‌آوری، زیركانه و ماهرانه بر من وارد می‌شوی، اما این بار به فضل خدا، از خدا مدد می‌خواهم و حلیه جدیدت را سر خواهم كرد. لذت رفتن در بعضی جماعات را از تو خواهم گرفت در تنهائی‌ها از تو كار خواهم كشید، كه دیگر احدی از افراد تو را تمجید نكند، بی‌شك كه تو مرا بحال خودم واخواهی گذاشت همواره درصدد انحراف من هستی. ای نفس! برای آخرین بار، باز به تو هشدار می‌دهم، دست از سر من بردار كه برایت گران تمام می‌شود.

1363/12/24

برداشت مطالب فقط با ذکر منبع مجاز می باشد