متن زندگی نامه شهید حاج محمدکاظم حسینعلی پور

امروزمسئله جنگ اهمیتش هم ازفروع دین بیشتراست.امام خمینی(ره)

شهید در هشتم مردادماه 1341 در شهرستان کازرون کودکی متولد شد که خانواده مذهبی خود را غرق شادی و سرور کرد و در محیطی سراسر معنویت بعنوان اولین فرزند ذکور خانواده پا به عرصه این جهان گذاشت با به دنیا آمدن کاظم زندگی حیاتی دیگر و خدابینی خاص مجوز گرفت و محیط خانواده وی از قداست خاصی برخوردار گشت، او در این محیط رشد کرده تا اینکه بهسن 6 سالگی رسید در این زمان بود که پا به محیط تعلیم و تربیت بگذارد او برای تحصیل وارد دبستان مجتهد شده و دوره ابتدائی خود را در این مدرسه به پایان رساند بعد از آن وارد مدرسه راهنمائی شهید قائدی (ادب سابق) شد و دوره سه ساله راهنمائی را در آنجا گذراند و بدنبال آن برای ادامه تحصیل به هنرستان صنعتی دکتر شریعتی کازرون وارد شد.در محیط هنرستان عضو انجمن اسلامی دانش آموزان شد و در این نهاد نوپا فعالیت چشمگیری از خود نشان داد و سالهای اول تا سوم را با موفقیت پشت سر گذاشت در این زمان بود که ندای (هل من ناصراً حسین زمان) را بگوش دل شنوفت و برای رویاروئی با کفار بعثی که به کشور اسلامی ما تجاوز کرده بودند رهسپار جبهه های نور شد و بعد از مدتی که در جبهه ها به نبرد با بعثیان ملحد مشغول بود به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کازرون در آمد و در لباس مقدس پاسداران وظیفه خطیر حفاظت از ارزشهای اسلامی را بعهده گرفت.

شهید حاج کاظم عزیز:

از اوائل جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران در جبهه ها به سر می برد و عشق عجیبی نسبت به مبارزه و دفاع مقدس داشت فرامین امام را با تمام وجود دریافت کرده و به آنها عمل می نمود در راه خدمت به اسلام و مبارزه پیکار با کفار بعثی با تمام سختیها و مشکلات، دست و پنجه نرم می کرد و در این راه از هیچ گونه فداکاری دریغ نمی نمود. در میدانهای نبرد مسئولیتهای عمده و کلیدی بعهده داشت و رزمندگان همسنگرش شجاعت و صداقت عجیب او را تحسین کرده و عشق وصف ناپذیری بهاو داشتند.

حاج کاظم نه تنها معاون یگان دریائی لشکر مستقل المهدی (عج) بود بلکه در هنگام عملیات جهت یاری رسانیدن همسنگران خود در واحدهای دیگر به آنها پیوست. او در مصاف با بعثیان چندین بار در عملیات رمضان، خیبر والفجر و کربلای چهار مجروح شد و بدنش آماج ترکشهای خمپاره گشته بود بطوری که تا لحظه شهادت تعداد زیادی ترکش در قسمتهای مختلف بدنش وجود داشت و هر وقت به او می گفتند تحت عمل جراحی قرار گیرد و ترکشها را بیرون بیاورد اظهار می داشت:

که انشاءالله بعد از جنگ شاید می خواست که در سرای دیگر اینها مدارکی باشند گواه حقانیت و سند و افتخار در نزد محبوب حقیقیش.

حاج کاظم عزیز، در تاریخ 10/2/1365 ازدواج کرد و بدین طریق سنت رسول اکرم (ص) عمل کرد ولی چون عمل به وظیفه الهی را تکلیف خود می دانست به دنیا و سیمای فریبنده اش تمایل و با اینکه مدت اندکی از ازدواجش نمی گذشت باز در میدان های پیکار حاضر بود و نبرد مقدس خود را ادامه داد تا به معبودش لبیک گفته و این دنیا را رها کرده و راهی دیار باقی شد.