چکیده ای از زندکی نامه ی شهید
مسلم در خانواده ای مذهبی و متوسط به دنیا آمد. در دوران کودکی به بیماری سختی دچار شد و پزشکان از او قطع امید کردند اما او زنده ماند تا سرنوشتش با انقلاب و جنگ ، پیوند بخورد.کم حرف ، پرکار و عطوف بود ، چنان که هرجا می رفت ، دوستانش گرد او جمع می شدند. در بیشتر عملیات ها وظیفه ی تخریب چی را بر عهده می گرفت. در عملیات ثامن الائمه زخمی شد اما حاضر به اطلاع رسانی به خانواده و مراجعت به پشت جبهه نشد. علاقه ی وافری به زیارت حضرت رضا(ع) داشت و سخنانش در شنوندگان تاثیر عمیقی بر جا می گذاشت. با کار در کوره ی آجرپزی به پدرش کمک می کرد و بیشتر مخارج خود را تامین می نمود. سرانجام پس از ساعت ها خنثی کردن مین، به علت ضیق وقت برای پیشروی نیروها، با رفتن داوطلبانه برروی میدان مین درمنطقه ی شوش به آرزوی دیرین خود رسید.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی؛ علمی؛ هنری و ورزشی شهید
مسلم به مطالعه علاقه ی بسیار داشت و با عضویت در کتاب خانه ی مسجد امام خمینی ، به تشکیل جلسات مذهبی برای دوستان خود اقدام می کرد. در راه پیمائی های انقلاب ، شرکت فعال داشت و در همین راستا توسط ساواک شیراز دستگیر شد و مورد شکنجه قرار گرفت. پس از مدتی حکم اعدام او در زندان عادل آباد صادر شد اما با اوج گیری مبارزات مردمی و نزدیک شدن پیروزی انقلاب ، مجددا آزاد شد و فعالیت های خود را گسترده تر از قبل ادامه داد. با کمیته ی امداد امام(ره) همکاری نزدیکی داشت و در جمع آوری کمک های مردمی به جبهه فعال بود. شهید در مبارزه ی رویاروی با گروهک ها نیز سابقه ی جدی داشت.
|