خاطراتی از زبان دوستان و همسنگران شهید محمدکاظم حسینعلی پور
شهید عزیز در هنگام عملیات همانند همه رزمندگان دلیر اسلام دلاورانه می جنگند و هیچ گونه خوفی در دل نداشت و ضمن اینکه به نبرد شجاعانه مشغول می شد یا دلسوزی برای دیگر رزمندگان به شمار می رفت در مواقعی که رزمنده ای مجروح می شد و یا به درجه رفیع شهادت نائل می گشت حاج کاظم عزیز آنها را بدوش کشیده و از خط مقدم دور می نمود بطوری که دلسوزی و صداقت از زبانزد رزمندگان اسلام گشته بود.
بقول دوستانش در عملیات کربلای چهار پیکر پاک شهدا رااز بین باطلاق و مردابها بدوش کشیده و به سمت نیروهای اسلام منتقل می کرد و با اینکه آتش دشمن بسیار سنگین بود ولی او بدون توجه به آتش مشغول بود و فریاد می کشید که من لیاقت شهادت را نداشته و خداوند این و فیض عظیم را نصیبم نکرد.
در همین عملیات کربلای چهار حاج کاظم قهرمان بوسیله گلوله خمپاره از چهار (4) ناحیه بدن مجروح می شود و ترکشهای خمپاره به پاها و دست و کتفش اصابت می کند ولی چون او از صداقت و اخلاص بسیار برخوردار بود موضوع مجروح شدنش را از دیگران مخفی نگه می دارد موقعی که به کازرون مراجعت می کند با اینکه نمی توانست درست راهبرود سعی می کرد که قدمهایش را صحیح بردارد که جلب توجه نکند.
یکی از ترکشها کهبه زانویش خورده بود او را بسیار ناراحت کرده و ترکشها اذیت می نمود بطوری که تحملش مشکل بود وی بدون اطلاع خانواده بوسیله عمل جراحی آنها را بیرون می آورد و باز جهت شرکت در عملیات کربلای 5 راهی دیار عاشقان می گردد.
در مرحله اول عملیات کربلای 5 بعد از ساعتها درگیری و مبارزه با کفار بعثی شهید حاج کاظم موج شکن بوسیله موج انفجار مجروح شده و به بیمارستان اهواز انتقال و تحت مداوا قرار می گیرد زمانی که از آغاز مرحله دوم عملیات آگاه می شودبا لباس بیمارستان فرار کرده و خود را به خط مقدم جبهه میرساند در شب عملیات دوستانش با ناباوری صدایش را می شنوند و او را در کنار خود می بینند وقتی به او می گویند که شما باید الان در بیمارستان باشید به آنها اعتراض کرده و اظهار می دارد شما نباید جلو من را بگیرید من برای انجام عملیات آماده شدهام و در همین مرحله از عملیات کربلای پنج است که بوسیله خمپاره 120 کفار بعثی هدف قرار می گیرد و ندای حق را لبیک گفته و با جاری کردن شهادتین به وصال محبوب و مقصودش می رسد.
|